سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گناهى که تو را زشت نماید نزد خدا بهتر است از کار نیکى که پسندت آید . [نهج البلاغه]

وبلاگ گروهی شیعه شناسی


ضرورت وجود امام  (وجوب امام) از دیدگاه شیعه

وجود امام و خلیفة پیامبر صلی الله علیه و آله و پیشوای مسلمین، مورد قبول همة مذاهب اسلامی ـ اعم از شیعه و سنّی ـ است. این انگاره به قدری اهمیت دارد که وقتی به اهل سنّت دربارة ماجرای سقیفه اعتراض می‌شود که چرا عده‌ای از صحابه ـ از جمله خلیفة اول و دوم ـ هنوز بدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را غسل و کفن نکرده، به مسألة جانشینی پرداختند، می‌گویند: امامت و رهبری امت اسلامی، مهم‌تر از تجهیز وکفن و دفن پیامبر صلی الله علیه و آله است!
پس مسأله ضرورت وجود امام، نه تنها برای شیعه، بلکه حتی برای فرقه های مختلف اهل سنّت نیز جدّی و پراهمیت است و آنان نیز در اینکه امامت و خلافت، امری بایسته و ضروری است، تردید ندارند، منتها در کیفیت و وجوب آن، با شیعه اختلاف دارند که در طول بحث روشن خواهد شد. ابتدا دیدگاه‌های هر یک از فرقه‌های شیعه و سنّی به طور اختصار بیان می‌گردد.
الف. فرقه‌های کلامی شیعه:
1. امامیه اثنی عشری: ‌از نظر امامیه، امامت واجب است. مؤید این مطلب، کلام یکی از بزرگان امامیه، خواجه نصیرالدین طوسی، است که فرمود:
«الامامیة یقولون: نصب الامام لطف، لانّه یقرب من الطاعة و یبعد عن المعصیة و اللطف واجب علی الله تعالی».1 یعنی، امامیه می‌گوید: نصب امام، لطف است؛ زیرا مردم را به طاعت نزدیک می‌کند و از معصیت دور می‌سازد و لطف بر خداوند واجب است.
یادآوری:
فریقین معتقد به وجوب امامت هستند، ولی در اینکه این وجوب بر خدا است یا بر مردم اختلاف نظر دارند. قول به «وجوب بر خدا»، وجوب کلامی است که امامیه بدان معتقد است؛ ولی قول به «وجوب بر مردم»، وجوب فقهی است که فرقه‌های اهل سنّت بر آن دیدگاه هستند.
«مقصود از وجوب کلامی، این است که فعلی، مقتضای عدل یا حکمت یا جود یا رحمت یا دیگر صفات کمال الهی است و چون ترک چنین فعلی، مستلزم نقص در ساحت خداوند و در نتیجه، محال است؛ پس انجام دادن آن، واجب و ضرورت است. البته کسی،آن فعل را بر خداوند واجب نمی‌کند؛ بلکه او خود، به مقتضای صفات کمال و جمالش، آن را بر خود واجب می‌کند؛ چنان که فرموده است: «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» و نیز فرموده است:«اِنَّ عَلَینا لَلْهُدی»2 و آیات دیگر.
امامیه، امامت را به مقتضای حکمت و لطف خداوند می‌داند و بر این اساس، آن را بر خداوند واجب می‌شمارد».3
2. اسماعیله: مشهور این است که اسماعیلیه نیز مانند امامیه معتقد به وجوب امامت است (حتی وجوب بر خدا) البته بین دیدگاه امامیه و اسماعیلیه در فلسفة امامت اختلاف نظر وجود دارد؛ زیرا آنان معقتدند: فلسفة آن، ‌تعلیم معرفت خداوند به بشر است.
مرحوم فاضل مقداد می‌گوید: «اسماعیلیه، امامت را بر خداوند واجب می‌دانند تا معرفت خداوند را به بشر تعلیم دهد».4
توضیح دیدگاه اسماعیلیه:
«اسماعیلیه عالم ممکنات را به دو عالم باطن (امر و غیب) و عالم ظاهر (خلق و شهادت) تقسیم کرده‌اند. عالم باطن یا امر، مشتمل بر عقول و نفوس و ارواح است و نخستین موجود در این عالم «عقل اول» است و سپس عقول دیگر و نفوس قرار دادند. آنان، امام را مظهر عالم باطن یا عالم امر می‌دانند و رتبه‌اش بر نبیّ ـ که مظهر نفس است ـ برتر است. از این رو، معرفت به خداوند جز توسط امام، حاصل نمی‌شود. بنابراین نسبت وجود امام با وجود خداوند، نسبت مظهر و ظهور مَجلیَْ و تجلّی است، یعنی وجود خداوند، در وجود امام، متجلّی می‌گردد».5
3. زیدیه: اینها اگر چه با امامیه در مصادیق و شرایط امام اختلاف نظر جدی دارند؛ وی معتقد به وجوب امام هستند (آن هم وجوب بر خدا). خواجه نصیرالدین طوسی آنان را از طرفداران وجوب نصب امام بر خدا می‌داند.6 البته گفته شده که عده کمی از آنان معقتد به «وجوب نصب امام بر خدا» نیستند.7 به هر حال در اصل وجوب و ضرورت امام، با سایر فرقه‌های شیعه هم عقیده هستند.
پس فرقه‌های شیعه، معتقد به وجوب امام و ضرورت آن در جامعه هستند؛ هر چند در فلسفه وجود امام اختلافاتی دارند.
پی نوشت ها:
ادامه مطلب...

::: دوشنبه 87/11/14::: ساعت 10:57 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :49322
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : [46]
نویسندگان وبلاگ :
رضی جرگانی (@)[18]

محمود سرافراز (@)[5]


این وبلاگ متعلق به گروهی از دانش پژوهان شیعه شناسی است که درباره شیعه در حول مباحث تاریخی عقیدتی و ... مطالبی را خواهد داشت
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<