سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای مردم! بدانید که کمال دین جستجوی دانش و عمل به آن است. [امام علی علیه السلام]

وبلاگ گروهی شیعه شناسی


پیشنهاد یک احتمال جدید
با توجه و تکیه به مطالبی که گذشت ، می‌تـوان احتمالی جدید درباره ریشه‌ها و مراحل گسترش نظریه دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام در بین امامیه مطرح نمود. در بخشهای پیش ملاحظه شد که اولاً نظریه دوازده امام به صراحت و نظریه غیبت به طور ضمنی و تلویحی در منابع اولیه امامیه ( منابع قرن سوم) مطرح شده است و ثانیاً مؤلف مقاله با اغماض از وجود چنین احادیثی ، صرفاً به دلیل دست نیافتن به این نظریه‌ها در منابعی که قسمت عمده آن از بین رفته و به دست ما نرسیده است حکم به عدم قطعیت این نظریه نزد امامیه نموده است و چنین حکمی قابل اعتماد نیست و ثالثاً تحلیل او درباره انگیزه‌های گرایش امامیه به این نظریه بسیار سؤال برانگیز و آکنده از ابهام و به نظر ناقص و نارسا می‌باشد. در بخش چهارم نیز این مسئله مطرح شد که تحلیلهای ارائه شده از سوی مؤلف محترم مقاله پذیرفتنی است که امامیه مستقل و جدا از شرایط و اوضاع سیاسی – فرهنگی سه قرن نخستین تاریخ خود مورد بررسی قرار گیرد.ادامه مطلب...

::: دوشنبه 87/11/14::: ساعت 2:6 عصر


ارزیابی چگونگی نگرش مؤلف به این موضوع
از بررسی و دقت در نگرش کلی نویسنده محترم به امامیه در سه قرن نخست هجری چنین بر می‌آید که گویی کولبرگ، امامیه را مستقل از جریانهای سیاسی – فرهنگی این سه قرن در نظر گرفته و بر آن اساس چنین تحلیلی ارائه داده است. یعنی اگر ما امامیه را فرقه‌ای بدانیم که در خلأ می‌زیسته و فراز و نشیبها و تاریخ پرماجرای آن را در سه قرن در نظر نگیریم، پذیرفتن چنین تحلیلی دشوارنخواهد بود.اما اگر شیعه امامیه را با توجه به بیش از سه قرن زندگی ویژه سیاسی و فرهنگی و در بستر حوادث این سیصد سال لحاظ کنیم، آن گاه براحتی نمی‌توان از دهها ابهام و سؤال چشم پوشید و این تحلیل را به دیده قبول نگریست.
تقریباً همه مورخان این مدعای امامیه را پذیرفته‌اند که شیعه پس از شهادت علی(ع) ، مرحله بسیار دشوار و سختی را در زندگی سیاسی و فرهنگی خود آغاز کرد. اینکه یکی از بندهای صلح نامه امام حسن(ع) با معاویه، رعایت امنیت پیروان و خاندان علی(ع) در سرزمین اسلامی بود (طبری، 1403، ج4،ص125)، نشان دهنده این استکه این فرقه از همان آغاز، سایه خطر و تهدیدی جدی را بر سر خود می‌دیده است. دانشمندان اثنی عشریه می‌گویند که امامان آنها که خلافت را حق  خود می‌دانستند، درکنار مبارزه برای به دست آوردن خلافت، وظیفه خود را در تبیین معارف دینی  و ابلاغ احکام و وظایف مردم به آنها و هدایت معنوی، سیاسی و فرهنگی مردم واننهادند و راز مخالفت شدید دستگاه خلافت اعم از اموی یا عباسی با امامان شیعه و طرفداران آنها نیز تعارض اهداف و خواسته‌ها و تعالیم آنها با برنامه و روش دستگاه خلافت بوده است. طبیعی است امامان شیعه به  عنوان رهبران این فرقه ادامه مطلب...

::: دوشنبه 87/11/14::: ساعت 2:5 عصر


تأملی پیرامون تحلیل مؤلف از انگیزه‌های گرایش امامیه به این اعتقاد
در دو پاراگراف آخر مقاله، کولبرگ با تأکید بر ابهام موجود در ادله گرایش امامیه به عقیده دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام، نکاتی را با قطعیت بیشتری مطرح ساخت که خلاصه آن چنین است: امامیه با پذیرش این عقیده از یک سو جاذبه‌ای فکری و سیاسی برای شیعیان فراهم کردند و از سوی دیگر توانستند با نزدیک شدن به مرکز قدرت آل بویه در تقویت خویش و تضعیف اهل سنت بکوشند؛ و علمای امامیه برای انتقال به اثنی عشریه از زمینه‌های آماده فکری بهره بردند(کولبرگ ( متن انگلیسی ) ، 1976م ، ص 533-534).
درباره این تحلیل نکات زیر به نظر می‌رسد:ادامه مطلب...

::: دوشنبه 87/11/14::: ساعت 2:4 عصر


تأملی پیرامون پاره‌ای استدلالهای مؤلف و برداشتهای او از منابع
با شناختی که در بخش پیش نسبت به متون اولیه شیعی به دست آمده، در این بخش صرفنظر از روش و چگونگی نگرش مؤلف به این موضوع ، پاره‌ای استدلالهای او را که عمدتاً به نحوه برداشت از منابع و مقایسه تاریخی آنها و نتیجه‌گیری از این مقایسه بر می‌گردد از نظر می‌گذرانیم:
مؤلف محترم با استناد به عدم تصریح منابع اولیه به دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام و تصریح به این موضوع در تفسیر قمی(متوفی 307ق) و کتاب کافی مرحوم کلینی ( متوفی 329 ق) و همچنین عدم تصریح به نام امام دوازدهم و تصریح اشعری (متوفی 329ق) در مقالات الاسلامیین به این نام، چنین نتیجه گرفته است که امامیه خیلی زود این اصول را پذیرفته و در مرام و عقیده خودوارد کرده است ( کولبرگ ( متن انگلیسی)، 1976 م .، صص 522-523) .
همان گونه که ذکر شد اولاًُ، متون اولیه شیعی ولو به گستردگی منابع قرن چهارم به بعد، خالی از این اصول اعتقادی شیعه نیست، ثانیاً صرف درج یا عدم درج مطالبی در کتابهایی که سال  دقیق تألیف آنها معلوم نیست و تفاوت سال وفات مؤلفان آنها نیز از یکی دو دهه تجاوز نمی‌کند نمی‌تواند مبنای یک داوری درست و علمی درباره پیدایش و تحول یک عقیده باشد و ثانیاً افرادی  مانند احمد بن محمد بن خالد برقی ( متوفی 274 ق یا 280 ق) مؤلف المحاسن و محمد بن حسن صفّار قمی ( متوفی 290ق) مؤلف بصائر الدرجات بر  فرض که در کتابهای خود احادیثی در این زمینه درج نکرده باشند، خود در سلسله راویان کتابهای طبقه بعدی مانند کافی و غیبت نعمانی و ... هستند و  هیچ دلیلی بر جعلی بودن روایات منقول از آنها در دست نیست. 35  مثلاً روایت معروف خضر که در  المحاسن بدون ذکر نام و تعداد ائمه آمده است در اصول کافی به نقل از همان برقی و با ذکر نام و تعداد امامان درج شده است. ادامه مطلب...

::: دوشنبه 87/11/14::: ساعت 2:4 عصر


مسئله دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام در متون اولیه شیعه اثنی عشریه
مهمترین دلیل نویسنده مقاله براصیل نبودن اندیشه دوازده امام و غیبت امام دوازدهم در نظام فکری امامیه، دست نیافتن ایشان به احادیثی در این زمینه در منابع اولیه شیعی اثنی عشری است. با مطالعه متونی که مورد مراجعه مؤلف مقاله بوده و نیز چند متن دیگر از اواخر قرن سوم  هجری، ظاهراً می‌توان به نتایجی غیر از آنچه مؤلف بدان دست یافته رسید. قدیمی‌ترین متن (و یا متون) بازمانده از اثنی عشریه 19 ، شانزده اصل از اصول اربعمائه20 و نیز گزیده‌ای از جامع بزنطی است که ابن ادریس حلّی (متوفی 598 ق ) به همراه گزیده‌ای از بیست کتاب دیگر، در پایان کتاب معروف خود السرائر، تحت عنوان « النوادر» با «مستطرفات السرائر» گنجانده است.21 از احادیث موجود در این اصول، کولبرگ به عنوان شاهدی بر قطعی نبودن اعتقاد به دوازده امام و نیز معلوم نبودن نام آنها بویژه آخرین امام، تنها به دو حدیث استناد کرده است؛ یکی حدیثی در اصل ابو سعید عبادالعصفوری درباره  یازده نقیب که پس از پیامبر می‌آیند و آخرین آنها زمین را از عدل و داد پر می‌کند 22 ، و دیگری  حدیثی در کتاب محمد بن المثنی الحضرمی، به این مضمون که بعد از پیامبر، هفت امام مفترض الطاعه وجود دارد و آخرین آنها « قائم» است و بعد از او یازده مهدی از فرزندان حسین خواهد آمد.23ادامه مطلب...

::: دوشنبه 87/11/14::: ساعت 2:3 عصر


نقد نظریه‌ای در پیدایش شیعه اثنی عشری

حجت الاسلام و المسلمین
دکتر محسن الویری (خندان)

چکیده:
 مستشرق یهودی، آتان کولبرگ، در مقاله از امامیه تا اثنی عشریه (ضمیمه دوم)، با بررسی تاریخی اعتقاد به دوازده امام در متون شیعی نشان داده است که نخستین اندیشمندان شیعه برای اعتبار بخشیدن به اعتقاد ، از روشهایی مانند استناد به قرآن، احادیث شیعی ، روایات اهل سنت، کتاب مقدس و روایات یهودیان بهره برده‌اند. وی سپس با بررسی تاریخی اعتقاد به غیبت دوازدهمین  امام، از گوناگونی و اختلاف وصفهای مربوط به این اندیشه و پاره‌ای قراین تاریخی دیگر، چنین برداشت کرده است که اعتقاد این به دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام – به عنوان شاخصه اصلی تفکر شیعه اثنی عشری- از اصالت برخوردار نیست بلکه علمای مذهب نوظهور شیعه اثنی عشری با توجه به شبهات و حملاتی که متوجه آنها بود و در برهه‌ای مناسب (عصر آل بویه) برای دفاع از خود، ضمن همساز ساختن منابع پیشین با اعتقادات خود در پی اثبات این امر برآمدند، که این اعتقادات از مدتها قبل از سوی امامیه پرداخته و ارائه شده بود. و لذا در چنین فضایی و با توجه به جاذبه‌های اعتقاد به غیبت دوازدهمین امام و با تکیه بر زمینه‌های فکری مربوط به « عدد دوازده» و « غیبت» انتقال از  «امامیه» به «اثنی عشریه» تحقق یافت.مترجم در مقام نقد مقاله، ضمن بررسی یکایک مصادر اصلی مـورد استفاده مـــؤلف، نخست اثبات نموده که بر خلاف نوشته مؤلف، نظریه غیبت دوازدهمین امام به طور ضمنی در منابع اولیه امامیه مطرح شده است. سپس با ارزیابی استدلالهای مؤلف برای نوظهور شمردن این دو نظریه و برداشتهای او از منابع ، قابل اعتماد نبودن نتیجه‌گیری او را نشان داده است و آن گاه با طرح چندین پرسش، ناقص و آکنده از ابهام بودن دیدگاه مؤلف را درباره انگیزه‌های گرایش  امامیه به این دو نظریه اثبات نموده است. سپس در بخشی مستقل، نشان داده که نگرش مؤلّف به این مسئله مبتنی بر نادیده گرفتن شرایط و حوادث سیاسی و اجتماعی شیعه و در سه قرن نخست حیات خود و مقتضیات آن – بویژه مسئله تقیه- می‌باشد در پایان  با استناد به مدارک تاریخی، احتمالی جدید را برای چرایی و چگونگی طرح گسترده‌تر اندیشه دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام در منابع قرن چهارم هجری مطرح نموده است.
مقدمه
صرف نظر از برخورد تند پاره‌ای از منتقدان و نویسندگان مسلمان با پدیده شرق شناسی و متهم ساختن شرق شناسان به تعقیب اهدافی سوء1 برداشتهای نادرست از متون اسلامی و ارائه تحلیلهایی ناصواب از جنبه‌های مختلف تاریخ، فرهنگ و اندیشه اسلامی 2 این اعتقاد تقریباً مورد پذیرش همگان است که شیعه در مطالعات و بررسیهای شرق‌شناسی، بسیار مورد غفلت و بی‌توجهی قرار گرفته و تصویری نادرست از آن ارائه شده است. به نظر می‌رسد این جمله ادوارد براون (متوفی 1926 م) همچنان به قوت خود باقی است که « هنوز در هیچ یک از زبانهای اروپایی، تألیفی مشروح، کافی و قابل وثوق درباره شیعه در دست نداریم»3  تکیه اصلی مستشرقان بر منابع اهل سنت4  ،  شناخته نشدن شیعه به عنوان یک جریان نیرومند دینی، سیاسی و فرهنگی ، (طباطبایی، 1367 ، صص 3-4) غرض ورزیهای برخی از مترجمان سنی مذهب آثار مستشرقان (حکیمی، بی تا، ص 216) ضعف دستگاه تبلیغی شیعه (حکیمی ، بی‌تا، صص 235-250) و پیچیدگی و ابهام تاریخ سه قرن  نخست شیعه (وات، 1354، ص  527) از یک سو منجر به پایین بودن تعداد تألیفات مربوط به شیعه شده5 و از سوی دیگر از درجه اعتبار مطالعات و بررسیهای انجام شده کاسته است (حیدر ، 1971، ج 3،ص 371؛ آدامز، 1354، ص 388). گرچه در دهه‌های اخیر تعداد تألیفات درباره شیعه رو به افزایش نهاده، معلوم نیست این افزایش آیا دارای اعتبار تحقیقاتی نیز بوده یا نه و داوری در این زمینه نیازمند بررسی و تأملی بیشتر است.ادامه مطلب...

::: دوشنبه 87/11/14::: ساعت 2:0 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :48984
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : [46]
نویسندگان وبلاگ :
رضی جرگانی (@)[18]

محمود سرافراز (@)[5]


این وبلاگ متعلق به گروهی از دانش پژوهان شیعه شناسی است که درباره شیعه در حول مباحث تاریخی عقیدتی و ... مطالبی را خواهد داشت
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<