بیان قرآن در اوصاف «طین» یا گل نخستین آفرینش
در سوره های «حجر» و «صافات» توصیفی از گل ابتدای آفرینش انسان شده است که با بحث در آنها، به شرایط طبیعی و عوامل ایجاد شده در ابتدای آفرینش موجودات حیاتدار و انسان می توان وقوفی پیدا نمود. آیات 26 و 28 و 29 از سوره «حجر» و آیه 11 از سوره «صافات» مبین چنین توصیف است:
آیات سور? حجر:
ولقد خلقنا الانسان من صلصال من حماء مسنون (و به تحقیق همانا انسان را از گل خشکیده و از لجنی مانده و بدبو آفریدیم).
و اذ قال ربک الملائکه انی خالق بشر من صلصال من حماء مسنون (و هنگامی را بیاد آور که پروردگارت فرشتگان را گفت من آفریننده بشری از گل خشکید از لجن مانده و بدبو هستم).
فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین (پس آنگاه که او را سامان دادم و از روح خود در او دمیدم بر او به سجده درآیید).
آیه 11 از سور? صافات:
فاستفتهم اهم اشد خلقاً ام من خلقناهم من طین لازب (پس از ایشان کسب نظر کن که آیا آنها در آفرینش توانا تراند یا آنکه ما آفریدیم، همانا آنان را از گل چسبنده ای آفریدیم).
یک ـ در آیات سوره «حجر» آفرینش انسان «از صلصال» و «حماء مسنون» ذکر شده است. «صلصال» را گل خشک شده و نپخته معنی کرده اند و «حماء» را گل سیاه رنگ و «مسنون» را «مانده، یا بوگرفته» و «حماء مسنون» را جمعاً «گل سیاه مانده و تغییر یافته و بوگرفته» گفته اند.
این کلمات در دو آیه 26 و 28 با مدلول متفاوت ذکر گردیده است:
آیه 26 در بیان آفرینش انسان از «صلصال» و «حماء» درگذشته است. ولی آیه 28 که در سیاق گفتار تقدیری و مجازی پروردگار به فرشتگان است اطلاق زمان حال و آینده را دارد.
آیه 28 بوسیله عطف «ف» که در ابتدای آیه 29 مذکور است به این آیه معطوف گردیده وبنابراین مدلول آیه 28 بوسیله آیه 29 تکمیل شده است.
در آیه 28 خداوند نحوه عمل خود را در اسم فاعل «خالق» بیان فرموده تا اجرای تقدیر او، شکل حال و استمرار نیز داشته باشد و آفرینش تدریجی انسان موکداً تایید گردد.
در آیه 28 خلقت جسمی انسان از «حماء مسنون» بیان گردیده و در آیه 29 کمال انتهایی انسانیت بوسیله نفخه ای از روح الهی تبیین شده است. سیاق ادبی دو آیه، گذشت زمانهایی را، در بین این دو مرحله از آفرینش انسان، دلالت دارد.
این زما نهای واسط با تطبیق و تقارن با مدلول آیاتی از سوره های سجده و مومنون و سوره های دیگر، که درباره آنها در فصل قبل بحث کرده ایم، انطباق با دوران آفرینش سایر موجودات زنده دارد که در مسیر خلقت تکاملی انسان قرار گرفته اند و از این جهت است که آیات منظور «سوره حجر» غیر از اشاره به شرایط طبیعی در ابتدای آفرینش بشر، در تایید وحدت خلقت موجوات و پیوستگی جسمی تکاملی انسان و سایر موجودات زنده نیز می باشد و بحث راجع به آیات مزبور، در این فصل از کتاب، به همین سبب است.
راجع به علت رنگ تیره، گلهای سیاه و لجنهای بدبو از نظر علمی، توضیحی در ذیل صفحه اضافه می کنیم. و به عوامل این تغییرات که عمدتاً کربن و ازت است بیشتر متوجه می شویم.[1]
در ذکر علل تغییرات رنگ رسوبها ضمن آنکه به شرایط طبیعی گلهای سیاه و لجنها که امروزه در آبهای راکد و ساکن رسوب می کنند وقوف می یابیم، همان شرایط را در توصیف گلهای سیاه رنگ ابتدای آفرینش موجودات زنده که در بیان قرآن به نام «صلصال» و «حماء مسنون» آمده است، می توانیم تطبیق و عمومیت دهیم.
توضیح مختصر علمی که در ذیل صفحات قبل راجع به شرایط طبیعی آبهای اولیه سطح زمین، در طلیعه خلقت موجودات زنده اشاره گردید، می تواند تعبیر استدلالی و یا تفسیر علمی از کلمات «حماء مسنون» مذکور در آیات 26 و 28 از سوره حجر قرار گیرد. و این می رساند که سیاهی و بدبویی گلهای مزبور جز بوسیله کربن وازت که در ترکیب گل درآمده اند نمی تواند باشد. از طرف دیگر چون در بیان قرآن از «حماء مسنون» به عنوان شروع آفرینش انسان یاد شده و با توجه به آنکه کربن و ازت در عناصر اصلی ماده زنده و جسم هر موجود زنده می باشد این نتیجه منطقی حاصل می شود که «حماء مسنون» مجموعه ای از صفات طبیعی واصلی اجسام غیرزنده و موجودات زنده است و بنابراین گل مزبور، فصل مشترکی از صفات اصلی طبیعی این دو ردیف از جهان مخلوقات خواهد بود.
پس از این توضیح، از کلمات حکمت بار الهی در آیات 26 و 28 سوره «حجر»، برداشت کلی ذیل درباره خلقت تدریجی موجودات، دستگیرمان می شود.
در آفرینش تدریجی و تکاملی موجودات، هر نوع جدید با صفات طبیعی و اصلی خود، یکمرتبه پدید نمی آید بلکه صفات طبیعی ممیزه هرگروه تدریجاً ظهور می یابد.
به عبارت دیگر در سلسله حیرت افزای مخلوقات، حدمعین و مرز مشخصی، از نظر صفات طبیعی، میان گروههای مجار وجود ندارد و در حقیقت میان هر دو گروه متمایز و مجاور، از انواع واسط دیگری قرار دارند، که صفات طبیعی و اصلی طرفین تمیز یافته را یکجا دارا می باشد. این انواع از نظر صفات طبیعی، فصل مشترک بین دو گروه مجاور و متمایز شده هستند.
در سلسله موجودات زنده که اقسام بسیار فراوان دارند، مصادیق روشنتر و شواهد زیادتر در زمینه برداشت کلی فوق می یابیم که نمونه ای از آن را در توضیح اجمالی که در ذیل صفحه داده ایم ملاحظه می کنید.[2]
دو ـ در آیه 11 از سوره «صافات» که متن کامل آن در صفحه قبل ذکر شد، قسمت اخیر آن آیه مورد بررسی و استناد ما در اینجا می باشد و آن قسمت در این بیان است:
«... انا خلقناهم من طین لازب».
کلمه «لازب» را که در آخر آیه ذکر شده، «چسبند» و یا «چسبان» گفته اند. مرجع ضمیر متصل «هم» در جمله «خلقناهم» نیز انسان است و بنابراین به توصیف آیه، ابتدای خلقت انسان از گل چسبان و یا چسبنده بوده و چنین گلی قاعدتاً از نوع گل رس می باشد.
گل رس خواص طبیعی متعدد دارد که مشهودترین آن صفات چسبندگی آن است. با توضیح مختصر علمی که در ذیل صفحه راجع به خواص فیزیکی رسها متذکر می شویم، مدلول وسیع آیه روشنتر میگردد.[3]
[1] ـ الف ـ رنگ سیاه لجنهایی که امروزه در ماندابها و یا استخرها تشکیل می شود، فرع بقایایی از موجودات زنده از قبیل برگ درختان و جسم حیوانات آبزی و فضولات یا خرده های غذایی مصرف شده است که جزء رسوب آبها درمی آیند. این بقایا دارای ماده کربن است و کربن از عناصر اصلی جسم موجودات زنده است:
گیاهان بوسیله برگ خود، کربن را از هوا میگیرند، این کربن با آب موجود در گیاه ترکیب شده و «هیدراتهای کربن» و یا کربنهای آبدار از قبیل «سلولز» و اقسام قند و نشاسته و روغنها را می سازند یا جزء جسم گیاه می شوند و یا به شکل ذخیره ای از گیاه درمی آیند.
حیوانات نیز که غذای عمده آنها از گیاهان است، ماده اصلی جسمشان از کربن است. اجزائی که از جسم گیاهان و یا حیوانات که در جزء رسوب آبهای راکد درآیند پس از تجزیه و آزاد شدن کربن موجود در آن اجزاء باعث تیرگی رنگ رسوبها و گلها شده و آنها را به شکل لجنهای سیاه رنگ درمی آورند.
ازت هم یکی از گازهای فراوان در هواست ـ گیاهان این جسم را یا از هوا و یا در ترکیب با بعضی از مواد معدنی، از زمین جذب می کنند و جزء خود می کنند و یا به شکل اجسام ازت دار از قبیل روغنها، در خود دخیره می سازند.
از تجزیه شدن اجسام ازت دار (گوشت و چربیها و غیره) بوی گندیدگی حاصل می شود و بوی عفن رسوب آبهای راکد و لجنهای سیاه از همین جهت است.
ب ـ در تحقیقاتی که اخیراً از طرف دانشمندان راجع به ابتدای دوره حیاتی زمین و پیدایش موجودات زنده بر روی زمین شده است اطلاعات ارزشمندی دریافت گردیده است که ذکر مختصری از این اطلاعات در اینجا خالی از فایده نمی باشد:
پس از آنکه میلیونها سال از تشکیل زمین گذشت و آب بر سطح زمین به وجود آمد، تحولات تازه ای در جو اطراف زمین پدید آمد. یکی از تغییرات، پیدایش گاز کربن و سپس گاز ازت ازتحولات اتمی گازهای موجود از قبل، از قبیل هیدروژن و اکسیژن بود، گازکربن بوسیله عوامل مختلف و فعل و انفعالات مفصل شیمیائی با آب ترکیب شده و هیدراتهای کربن یا کربنهای آبدار اولیه را پدید آوردند و مقدار آن همواره رو به فزونی است.
کربنهای آبدار تدریجاً در آبهای کم عمق اولیه سطح زمین حل شده و ماندابهای پرکربن و تیره رنگی را بوجود آوردند و پیوسته بر تراکم آن افزوده شد تا به شکل گلهای تیره رنگ درآیند.
از طرف دیگر، با پدید آمدن گاز ازت و ضمیمه شدن آن به کربنهای آبدار، ضمن تحولات فیزیکی و شیمیایی لازم، ابتدا مولکولهای کوچک ازت دار و سپس مولکولهای بزرگ از نوع پرتیدها (Pertides) بوجود آمد و از اینجا مجموعه ای در ترکیب جسم ماده زنده پدیدار گشت که پس از دریافت نفخه حیات مبنای آفرینش موجودات زنده گردید.
[2] ـ فسیل شناسی یکی ازمباحث عمده زمین شناسی است که موضوع بحث آن شناخت موجودات زنده ای است که در گذشته بر روی زمین زندگی می کردند و بقایا و اثر آنها در طبقات زمین محفوظ است.
در مطالعات فسیل شناسی به اقسام متعددی از موجودات زنده برخورد نموده اند که امروز وجود ندارند ولی از مطالعه فسیل آنها معلوم می شود که در زمان زندگی صفات مشترکی از اقسام مجاور و متمایز شناخته شده امروزی را دارا بوده اند. و همین اقسام واسط هستند که در اصطلاح فلسفی تکاملی «حلقه های مفقوده» نامیده شده اند.
و نیز در میان گیاهان فسیل، انواعی از سرخسها را یافته اند که دارای دانه هم بوده اند. در حالیکه دانه مخصوص گیاهان گلدار است و از گل است که میوه از میوه است که دانه پدید می آید و سرخسهای امروز در جزء گیاهان بی گل می باشند و اصلاً گل ندارند و تولید آنها بوسیله هاگهایی (SOPRES) که در زیر برگ قرار دارند، انجام می گیرد. سرخسها دانه دار فسیل (pteridozpermes) را، واسط تکاملی گیاههای گلدار از گیاهان بی گل گفته اند.
[3] ـ از خواص طبیعی و عمده گل رس، شکل پذیری و به قالب درآمدن آن است و این خاصیت که همان فرع صفت چسبندگی است، مصرف صنعتی رس را در تهیه چینی وسفال و غیره وسعت زیاد داده است. از خواص مهم رسها، اشتراک بعضی صفات فیزیکی آنها با جسم موجودات زنده است:
الف ـ از نظر فیزیکی: رس جسمی است بی شکل (Amorphe) و کلئید (colloide). بی شکل یعنی جسمی که ذرات تشکیل دهنده و مولکولهای آن شکل هندسی ندارند و کلئید یعنی جسم چسب مانند و ژلاتینی.
پرتوپلاسم سلولهای جسم زنده که اساس جسم هر موجود زنده را شکل می دهد نیز جسمی بی شکل و کلئید است.
این همشکلی و شباهت که میان ذرات جسم غیرزنده (رس) و جسم زنده (پرتوپلاسم سلول) وجود دارد از نظر آنچه در متن صفحه قبل نتیجه گیری و در تفسیر علمی آیات 26 و 28 قرار دادیم قابل توجه و تذکر است.
ب ـ از نظر شواهد حیاتی: ویروسها (Virus) را که اغلب مولد امراض مختلف هستند، واسط میان جامدات و موجودات زنده به حساب می آورند زیرا از یک طرف به مانند جامدات متبلور هستند و از پرده های کم نفوذ قابل گذر می باشند، و از طرف دیگر بمانند میکروبها تکثیر می یابند و زندگی می کنند؛ چنین موجودات را نیز می توان شاهدی برای مرز نامحسوس میان موجودات غیرزنده محسوب داشت.