سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همانا خدا را بندگانى است که آنان را به نعمتها مخصوص کند ، براى سودهاى بندگان . پس آن نعمتها را در دست آنان وا مى‏نهد چندانکه آن را ببخشند ، و چون از بخشش باز ایستند نعمتها را از ایشان بستاند و دیگران را بدان مخصوص گرداند . [نهج البلاغه]

وبلاگ گروهی شیعه شناسی


فهم و درک مردم عادی زمان پیامبر از کلمه «اولی» ولایت و سزا وار بودن در تدبیر بوده است فهم این معنی نیز از بیانات و سخنان مخاطبین بعد از این واقعه کاملا مشهود است بطور مثال؛ نعمان ابن حارث همین معنا را از کلمه «اولی » در خطبه غدیر فهمیده بود ؛ لذا بر این کار پیامبر(ص)‌‌ اعتراض نموده به این که چرا علی (ع) را به مقام ولایت و برتری بر بقیه مسلمانان گماشته است ؟ ثعلبی در این باره می نویسد :
فشاع ذلک وطار فى البلاد ، فبلغ ذلک الحارث بن النعمان القهرى، فاتى رسول اللّه على ناقة له حتى اتى الابطح فنزل عن ناقة. فقال: یا محمد امرتنا عن اللّه ان نشهد ان لا اله الاّ اللّه وانّک رسول اللّه فقبلناه منک، وامرتنا ان نصلى خمساً. وبالزکات،. وبالحج، فقبلناه وامرتنا ان نصلى شهراً فقبلناه منک. ثم لم ترض بهذا حتى رفعت بضبعى ابن عمک تفضّلته علینا وقلت: من کنت مولاه فعلى مولاه، فهذ شىء منک ام من اللّه تعالى.
فقال: «والذى لا الاّ اللّه هو هذا من اللّه» فولّى الحرث بن النعمان یدیر راحلته وهو یقول: اللّهمّ ان کان ما یقع له حقاً فامطر علینا حجارة من السماء او ائتنا بعذاب الیم، فما وصل الیها حتى رماه اللّه به حجر فسقط على هامشیه وخرج من دُبره فقتله وانزل اللّه.[1]
این خبر در بلاد مختلف پخش و منتشر شد و به گوش حرث بن نعمان نیز رسید. وى سوار شترش گردید و به نزد پیامبر آمد وقتى پیاده شد گفت: یا محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) ما را به شهادت بر خدا و پیامبر او امر کردى پذیرفتیم. گفتى پنج بار نماز بخوانیم، زکات بپردازیم، روزه بگیریم و حج انجام دهیم، و پذیرفتیم. پس به همه اینها راضى نشدى ودست پسر عموى خود را بلند کردى، او را بر ما برترى دادى و گفتى: (من کنت مولاه فعلى مولاه) آیا این سخن از جانب توست یا از طرف خدا  عزّ وجلّ؟ پس پیامبر(ص) فرمود: قسم به خدایى که جز او خداى دیگرى نیست، این امر از طرف خداوند متعال است. پس حرث در حالى که براى سوار شدن به سمت ناقه خود مى رفت گفت: خدایا اگر آنچه محمد مى گوید حق است پس سنگى از آسمان بر من بباران یا بر من عذاب دردناک بفرست. هنوز به ناقه اش نرسیده بود که سنگى از آسمان بر سرش خورد از پایین بدن او بیرون آمد. پس از آن خداوند آیات یک تا سوم سوره معارج را نازل کرد.

شعر حسان بن ثابتمی تواند بهترین دلیل بر فهم از سخنان نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد چون، شعراء، زبان گویای عُرف و زبان رسای فهم مردم هستند.این موضوع، میان شیعه و سنی قطعی است.‌ حسان بن ثابت، شاعر مشهور عصر نبوی بلند شد و این شعر را خواند:

یناد بهم یوم الغدیر نبیهم           بخم فاسمع بالرسول منادیا

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر، تمام مردم را ندا داد: گوش فرا ده به سخنان پیامبرتا آنجایی که گفت:

فقال له: قم یا علی؟ فإننی                   رضیتک من بعدی إماما و هادیا

فرمود: علی جان! برخیز، بدرستی که من، بعد از خودم، تو را امام و هدایت‌گر امت قرار دادم.

بعد ایشان می آید اشعار قیس بن سعد انصاری و کمیت را نقل می‌کند و در رابطه با شعر کمیت، وقتی به این شعر می رسد:

                       و لکن الرجال تبایعوها              فلم أر مثلها خطرا مبیعا

مردم، بعد از غدیر، با علی بیعت کردند. روز پر اهمیت و با ارزشی مثل روز بیعت با علی ندیدم

از قرائن دیگر  ومسلم برای اینکه معنی مولی واولی  اولی به تصرف است  ادامه حدیث غدیر است که بخلاف شبهات در بسیاری از کتب اهل سنت بفور یافت میشود و من جمله احتجاج مولی امیر المومنین به این حدیث و این فرازاز حدیث  است. همچنین اعمال وگفتاری که بعد از این حادثه انجام شده و تبریکاتی که حتی از جانب خلفا ی اینده بود همانطور که غزالی نقل کرده بود نیز از قرائنی است غیر قابل انکار است که مراد ومعنی کلمه مولی یک محبت و عنایت معمولی نبوده بلکه فراتر از ان بوده

از نکات برجسته ای که صحیح مسلم در کتاب خود اورده کتابی که از متقن ترین کتب نزد اهل سنت بشمار میرود  نقل داستانی است که خلیفه دوم از گذشته دارد و در ان همین کلمه ولی را بکار برده  هرچند این کلمه دارای معنای مختلفی میتواند باشد منتهی قرائن است که مراد گوینده را بوضوح روشن میسازد واز بزرگترین قرائن بکار گیری این کلمه در مورد جانشین رسول خداست که اصولا معنایی غیر از اولویت تصرف وجانشینی نمیتوان داشت لذا در حدیث غدیر که خود پیامبر این کلمه را در مورد جانشینی خود بکار میبرند (با توجه به استدلالهای  گذشته ) معنایی جز اولویت را نمیتوان تصور نمود و همچنین این گفته عمر  انهم در منبعی مثل صحیح مسلم که اهل سنت ان را تالی تلو قران میدانند بهترین مهر بطلان بر اکاذیب عده ای است که میگویند علی (ع) نظر مثبت به خلفا داشته زیرا خود عمر در مورد اختلاف علی (ع) با خلیفه اول و دوم  بصراحت  بیان میدارد که شما (امیرالمومنین وابن عباس) خلیفه اول  ابوبکر و مرا کاذب و خائن وگنهکار میدانید  ودر واقع اگر سیره صحابه را حجت بدانیم طبق نظر اقایان ما همان نظر امیر المومنین را نسبت به خلفا داریم بی کم و کاست .

روایت این چنین امده
قال فلما توفى رسول الله صلى الله علیه وسلم قال أبو بکر انا ولى رسول الله صلى الله علیه وسلم فجئتما تطلب میراثک من ابن أخیک ویطلب هذا میراث امرأته من أبیها فقال أبو بکر قال رسول الله صلى الله علیه وسلم ما نورث ما ترکنا صدقة فرأیتماه کاذبا آثما غادرا خائنا والله یعلم أنه لصادق بار راشد تابع للحق ثم توفى أبو بکر وانا ولى رسول الله صلى الله علیه وسلم وولى أبى بکر فرأیتمانی کاذبا آثما غادرا خائنا[2]  خلیفه دوم در ضمن اینکه کلمه ولی را در مورد جانشینی پیامبر بکار میبرد به نکته بزرگی اشاره می کند و انهم اینکه شما (علی(ع) ) ابوبکر ومرا کاذب و خائن وستمگر میدانید 

گفتار رسول الله قبل از حدیث غدیر

 همچنین از جمله قرائنی که ثابت می‌کند مراد از «مولا»، «أولی» به نفس است گفتار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از اینکه بگوید:من کنت مولاه فعلی مولاه است.

پیامبر میفرماید ألست أولی بکم من أنفسکم؟ قلنا: بلی یا رسول الله! قال: ألست أولی بکم من أمهاتکم؟ قلنا: بلی، قال: ألست أولی بکم من آبائکم؟ ألست ...؟ ألست ...؟ ألست ...؟ قلنا: بلی یا رسول الله! قال: من کنت مولاه فعلی مولاه.

آیا من از خود شما به خود شما أولی نیستم؟ آیا ولایت من بر شما، از شما قوی‌تر نیست؟ گفتیم: بله. فرمود: آیا از مادران شما بر شما ولایتم بیشتر نیست؟ گفتیم: بله. فرمود: آیا ولایت من بر شما از ولایت پدر و جدّ شما بالاتر نیست؟ گفتیم: بلی، و ... آیا ...؟ آیا ... ؟ آیا ... ؟

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که این همه کلمه ألست أولی را می آورد، نه قصدنقل قصه دارد ونه اتلاف وقت مردم بلکه میخواهد بگوید این اولویتی که من بر شما دارم، این ولایت مطلقه و تامه‌ای که بر جان شما، بر مال شما، بر دین شما، دارم، همین ولایت را علی بن ابی طالب (علیه السلام) هم بر شما دارد

جالب اینکه بعضی از بزرگان اهل سنت، مانند آقای سبطابن جوزی.تصریح کرده اندکه المراد من الحدیث الطاعة المخصوصة.

مراد از حدیث غدیر، اطاعت ویژه‌ای است که مخصوص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.

یعنی این اطاعت ویژه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای علی بن ابی طالب (علیه السلام) به نص حدیث غدیر ثابت شده است. بعد ایشان می‌گوید این اجماع امت است که «مولا» به معنای امام، پیشوا، جانشین و خلیفه است

(ادامه دارد)

--------------------------------------------------------------------------------

[1] ابو اسحاق احمد المعروف بالامام الثعلبى ، الکشف والبیان ، ج 10، ذیل آیه 1 ـ 3 سوره معارج، )108(سیره حلبی، ج3، ص275 - فصول المهمة ابن صباغ مالکی، ص25 - تذکرة الخواص سبط ابن جوزی، ص30 - تفسیر أبی السعود - تفسیر فخر رازی - نور الأبصار شبلنجی و ..

.[2] صحیح مسلم - مسلم النیسابوری - ج 5 - ص 152

 
 



رضی جرگانی ::: یکشنبه 87/11/13::: ساعت 7:2 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 20
کل بازدید :49353
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : [46]
نویسندگان وبلاگ :
رضی جرگانی (@)[18]

محمود سرافراز (@)[5]


این وبلاگ متعلق به گروهی از دانش پژوهان شیعه شناسی است که درباره شیعه در حول مباحث تاریخی عقیدتی و ... مطالبی را خواهد داشت
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<