فصل سوم
پیوستگی آفرینش انسان و سایر موجودات از نظر قرآن
منظور از بحث در این فصل، دانستن آن است که آیا از نظر قرآن، انسان خلقت جدا و مستقل و مخصوص دارد؟ یا نه، آفرینش او در ارتباط و در پیوستگی با سایر موجودات زنده و غیرزنده است؟
در فصل پیش، در بحث راجع به آیه 8 از سوره سجده، با آنکه موضوع بحث از نظر فصل بندی راجع به خلقت تدریجی انسان در مقابل عقیده خلقت دفعی و فوری او بود، معذالک مضامین پرمعنی و پرمفهوم آن آیه و موقعیت و بستگی آن نسبت به آیات قبل و بعد یعنی آیات هفتم و نهم از سور? مذکور، موضوع بحث را به پیوستگی آفرینش انسان و سایر موجودات نیز می کشانید.
و اینک استشهاد از آیاتی از قرآن کریم از نظر موضوع این فصل:
1ـ آیات 12 و 13 و 14 سوره مومنون در بیان ذیل:
و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین (و به تحقیق ما انسان را از چکیده ای از گل مخصوص آفریدیم).
ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین (و سپس آن را نطفه ای در قرارگاه جای گرفته قرار دادیم).
ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاماً فکسوالعظام لحماً ثم انشاناه خلقاً آخر فتبارک الله احسن الخالقین( آنگاه نطفه را علقه و علقه را مضغه و از آن استخوان و سپس خلقی دیگر انشاء نمودیم. خجسته است قدرت خدا که بهترین آفرینندگان است).
این سه آیه از نظر تقسیم مدارج خلقت انسان شبیه آیات 7 و 8و 9 از سوره سجده است منتها در اینجا در آیه 14 مراحل تدریجی نمو جنینی خود انسان را نیز مورد تذکر و تفصیل قرار داده است.
الف ـ اولین این آیات (آیه 12) مبین خلقت انسان از گل «طین» است. اما در اینجا بیان مشروحتری راجع به خلقت انسان از گل شده است.
به موجب آیه مزبور آفرینش انسان از خود گل شروع نمی شود بلکه چکیده یا عصاره ای از آن ه در آیه به عبارت «سلاله من طین»[1] تبیین شده است مقدمه آفرینش قرار گرفته است.
پس معلوم می شود که شروع خلقت انسان مستقیماً از گل صورت نگرفته، بلکه تغییرات عمیقی در آن انجام شده است تا به عنوان «سلاله من طین» مقدمه ای برای آفرینش جانداران باشد. چنین تغییرات قاعدتاً مستلزم فعل و انفعالهای شیمیایی وسیع در زمانهای متوالی است و شاید بعداً با تحقیقات علمی وسیعی که در این زمینه در جریان است، حقیقتی را که قرآن به آن اشاره نموده است روشن شود و مسائل جدیدی از اسرار اوایل آفرینش موجودات زنده بر ما مکشوف گردد.
ب ـ آیه دوم از مجموع آیات مورد بحث یعنی آیه 13 از سوره مومنون که در این بیان است «ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین» (حاوی نکات بسیار ظریف از نظر سابقه خلقت انسان در ارتباط با سایر موجودات زنده می باشد).
نکات روشن فوق یکی از مدلول ادبی «ثم» و بلاغت و مختصات علمی و ادبی «نطفه» است که درباره آنها در صفحات گذشته گفته هایی داشته ایم و مراجعه و حضور ذهن نسبت به آنها خالی از فایده نخواهد بود. و دیگر دریافتهای استواری است که اختصاصاً از کلمات دیگر آیه راجع به سابق? آفرینش انسان می توانیم داشته باشیم:
1) در جمله جعلناه، مذکور در اول آیه 13، مرجع ضمیر «ها» کلمات «سلاله من طین» است که در آیه 12 ذکر گردیده از این جهت ارتباط موضوعی این آیات بیشتر روشن می شود.
دربار? فعل «جعل» که مصدر آن را «قرار دادن» معنی می کنند، لغت شناسان قرآن معانی و مقاصد متعددی را ذکر می نمایند و از جمله برگشت و تحول هر شئ از حالی به حال دیگر را گفته اند:[2]
«چکیده از گل» (سلاله من طین) که در آیه 12 مومنون (با توجه به آیه 7 از سوره سجده) به عنوان مقدمه خلقت انسان ذکر شده، جسم غیرزنده می باشد. این جسم در آیه 13 به «نطفه» که معرف حیات و موجود زنده است تبدیل یافته و این تبدیل تحول عظیمی است که در مسیر آفرینش انسان صورت گرفته و موجب آن، کیفیت اسرارآمیز حیات می باشد که ضمیمه جسم غیرزنده «سلاله من طین» گردیده و موجود زنده را پدید آورده است.
خصلت ادبی کلمه «نطفه» که به صورت نامعین و نکره استعمال شده، چنانکه قبلاً هم گفته ایم، مدلول آن را به تمامی موجودات نطفه دار عمومیت می دهد( البته غیر از انسان که موضوع آیه 14 است و به نحو متمم به مدلول 13 مربوط می شود) و با این بیان، تمامی موجودات زنده در مسیر آفرینش انسان قرار می گیرند.
2) جمله آخر آیه 13، «فی قرار مکین» است که آن را می توان «جایگاه مکان یافته» و یا «جایگاه مناسب» معنی کرد و با این تعبیر، معنی تمام آیه 13 چنین می شود:
«سپس آن را (چکیده از گل را) نطفه ای در جایگاه مناسب قرار دادیم».
«قرار مکین» را اغلب از مفسران، رحم مادر، در انسان گفته اند در صورتیکه مختصات ادبی کلمات آن و موقعیت آیه 13 نسبت به آیه 14 که موضوع آن مخصوص انسان است، هیچکدام در تایید این تعبیر نمی باشد.
در ذکر کلمات «قرار مکین» اگر مقصود رحم مادر بود چون صورت معین شده و معروفی است، لاجرم به وسیله الف و لام تعریف و یا موجبات ادبی دیگر مشخص می گردید. صفت «مکین» هم برای معرفی رحم انسان مادر کافی نیست، زیرا در جمیع حیوانات پستاندار نطفه در درون پروده های رحم ماده پرورش می یابد. و باز اگر مقصود از «قرار مکین» رحم انسان مادر بود علتی نداشت که اسامی صریح مثل رحم و یا بطن و یا کلمه جمع آنها (ارحام ـ بطون)، همانطور که در آیات دیگر قرآن زیاد استعمال شده است، بکار برده نشود. بنابراین و بدون تردید در این استعمال، عنایت مخصوص بوده است.
در سلسله حیوانات فقط پستانداران هستند که جنین آنها در درون رحم نمو می کند. در سایر حیوانات که تخم می گذارند، نطفه و یا جنین در داخل تخم و خارج از بدن مادر پرورش می یابد و این تخم به تناسب محیط زندگی حیوان، جایگاه مساعدی برای پرورش نطفه وتولید نوزاد است.
از آنجا که تکثیر وتولید معرف حیات در موجودات زنده است و وسیله این تکثیر هم نطفه می باشد، پس «نطفه» را معرف تمامی جانداران باید محسوب داشت و با این توصیف، کلام الهی در ذیل آیه 13 از سوره مومنون که «نطفه فی قرار مکین» است، مفهوم عام برای تمامی موجودات زنده را حاصل می نماید.
ج ـ در آیه 14 از سوره مومنون (ثم خلقنا النطفه علقه...) کلمه نطفه با الف و لام مشخص و معرفی گردیده است پس ناظر به نطفه معینی است. و چون آیه مزبور به واسطه «ثم» به آیه 13 معطوف شده و آیه 13 نیز با همان حرف «ثم» به آیه 12 عطف گردیدهاست و درآیه اخیر نیز بحث راجع به شروع خلقت انسان می باشد پس کلمه معروف «النطفه» در ابتدای آیه 14 دلالت بر نطفه انسان دارد و مدلول آن مقدمه تغییر احوال جنینی انسان در رحم مادر است.
2ـ آیه دوم از سوره علق که متن آن چنین است:
«خلق الانسان من علق»
یکی از آیات بیان کننده پیوستگیهای نسلی انسان است.
بیشتر مفسران کلمه علق مذکور در این آیه را «خون بسته» گفته اند وآیه را چنین معنی کرده اند: «(پروردگار) انسان را از خون بسته آفرید». این تعبیر بر هر چه مبتنی باشد از نظر علمی موید و استور انیست. زیرا هیچ حیوان و یا انسانی را سراغ نداریم که از خون، آنهم خون منعقد بوجود آمده باشد. مضافاً به آنکه چنین تعبیر با تصریح آیات دیگر قرآن راجع به مبانی خلقت انسان که به مواردی از آن تاکنون اشاراتی داشته ایم، مغایرت دارد و با آنکه همواره گفته اند که بهترین تفسیر از هر آیه از قرآن آن است که بوسیله آیه و آیات دیگر قرآن توضیح گردد، معنی بسته برای کلمه علق بدور از آن مصلحت است.
در کتابهای لغت، برای کلمه «علق» معانی متعدد ذکر نموده اند که البته یکی از آنها همان خون بسته است. حال چگونه همین معنی از طرف بعضی از مفسران برای علق انتخاب گردیده و دیگران هم تکرار نموده اند، معلوم نیست. باری از معانی دیگر که درباره اسم «علق» در کتابهای مزبور ملاحظه می شود: «باردارگردیدن»، «آویختن»[3]و از مشتقات آن «آنچه به انسان متعلق است و بستگی دارد»[4]نیز می باشد که با توجه به تصریحات دیگر قرآن، متناسب به احوال جنینی انسان است.
اشاره به آفرینش انسان از «علق» در اولین سوره از وحی قرآن،[5]مسلماً در بیان کرامت انسان است. تعبیر «خونبسته» از کلمه «علق» چیزی از فضیلت بنیادی انسان را معلوم نمی دارد تا شایسته تذکر الهی در اولین کلمات وحی باشد. با توجه به تقدیراتی که در آفرینش انسان بکار رفته و تکامل جسمانی در سلسله موجودات که انسان را سرآمد آن قرار داده و معانی و ملاحظاتی که در سطور فوق اشاره نمودیم، اگر معنی «بستگیها» را در مفهوم کلمه «علق» بگذاریم، عظمت کلام الهی در بیان کرامت انسان را بیشتر دریافت می کنیم و متذکر می شویم که چگونه خداوند، انسان را جلوه گاه حکمت خویش در تحول مخلوقات در سیر به سوی کمال معرفی نموده است.
[1] ـ سلاله از ریشه سل (باتشدید و فتح لام) به معنی خارج شدن چیزی از چیز دیگر است و بنابراین می توان آن را عصیر و یا عصاره و یا به فارسی آن را چکیده معنی کرد. فرزندان را هم چون عصاره نسلها هستند سلاله می گویند.
[2] ـ مفردات راغب ـ قاموس قرآن.
[3] ـ لغت نامه دهخدا، به نقل از منتهی الارب و ناظم الاطباء.
[4] ـ المنجد.
[5] ـ اشاره به این است که اولین سوره اولین آیات که بر پیغمبر اکرم نازل شد، سوره علق و چند آیه اول آن است.
[6] ـ آیه 14 از سوره مومنون ـ آیه 5 از سوره حج ـ آیه 69از سوره مومن و آیه 38 از سوره قیامه.
[7] ـ تفسیر جمع الحوائج و به نقل از تفاسیر دیگر ـ کتابهای لغت: المنجد ـ لغت نامه دهخدا.
[8] ـ از نظر زیست شناسی و علم وارثت امروز، بستگیهای نسلی و حیاتی هر فرد از موجودات زنده به عنوان واحدهای ارثی، و به نام مولدها یا ژن ها (Genes) در نطفه همان موجود قرار دارد. این مولدها که بالقوه نمایندگانی از تمامی اتصالات نسلی و کلیه اعمال حیاتی فرد زنده است، در رشته های ذره بینی از نطفه که هنگام تقسیم نطفه کروموزم (chromosome) نامیده می شوند، واقع شده اند.
تعداد کروموزمها در هر نوع از موجودات زنده ثابت است و هر تعداد از آنها مخصوص یک نوع از موجود زنده می باشد. در ابتدای نمو جنینی و تقسیم نطفه، کروموزمها طوری تقسیم می شوند که تمامی مولدهای موجود در آن به دو نصف شوند، و یک نصف از آنها به فرد جدید منتقل می گردد تا تمامی صفات ارثی والدین را به مولود جدید منتقل می سازد. از این جهت است که فرد جدید کلیه صفات طبیعی و نسلی والدین و نوع وابسته خود را دارا می شود.
[9] ـ در سوره «قیامه» نام نطفه و علقه در دو آیه جدا و متوالی، به متن ذیل، ذکر گردیده است:
آیه 37: الم یک نطفه من منی یمنی (آیا او (انسان) نطفه ای از منی نبوده که ریخته می شود؟).
آیه 38: ثم کان علقه فخلق فسوی (سپس او علقه ای گردید و سپس او ار بیافرید و سپس بیاراست).
[10] ـ در علوم زیستی، با تحقیق وسیعی که در زمینه جنین شناسی و علم و راثت و ژنتیک، تاکنون صورت گرفته است، معلوم داشته اند که در تحولات جنینی هر فرد، اغلب صفات طبیعی مخصوصی ظهور می کند که از آن صفات در فرد کامل الاعضاء و پس از تولد آن، چیزی نمایان نیست. این صفات جنینی که بعداً مفقود شده، مخصوص انواعی از موجودات زنده است که از نظر ساختمانی عضوی ساده تربوده و خلقت قدیمتر از فرد مورد نظر داشته اند و وجود آن صفات در جنین فرد مورد بحث، نشانه ای از ارتباط نسلی آن با انواع ساده تر مذکور است، که به عنوان میراث طبیعی در این فرد مورد بحث، نشانه ای از ارتباط نسلی آن با انواع ساده تر مذکور است، که به عنوان میراث طبیعی در این فرد باقیمانده و در احوال جنینی آن بروز نموده است.
از مجموع ملاحظات و تجارب متعدد که در زمینه فوق به عمل آمده است، اصل کلی و طبیعی ذیل را که یکی از قوانین وراثت طبیعی در زبان علمی امروز است بیان داشته که:
«مراحل جنینی هر فرد، معرف بستگی و اتصال نسلی آن فرد با انواع دیگر از موجودات زنده می باشد که در ارتباط نسلی با آن فرد بوده اند». (L, ontogenie rapplle la phylogenie)