ضرورت وجود امام فرقههای کلامی اهل سنّت:
1. اشاعره: اینان به وجوب امام معتقدند. این مطلب از بیشتر کتابهای آنها به دست میآید؛ ولی از آنجا که به حسن و قبح عقلی معتقد نیستند، وجوب امامت را از باب «وجوب بر مردم» (وجوب فقهی) میدانند. یکی از علمای بزرگ اشاعره، قاضی عضدالدین ایجی، در این زمینه میگوید: «نصب الامام عندنا واجب علینا سمعاً».8
بر این اساس آنان نیز معتقدند به نصب امام و ضرورت امام در جامعهاند؛ اما با دو تفاوت: 1 وجوب از باب «بر مردم» است؛ 2. وجوب به دلیل عقلی نیست؛ بلکه به دلیل نقلی است.
2. معتزله: اکثریت قاطع معتزله، قائل به وجوب امام هستند و تنها دو متکلم معتزلی ـ ابوبکر اصمّ و هشام بن عمرو فوطی ـ به وجوب امامت اعتقادی ندارند. در نزد اینان «وجوب بر مردم» است.
3. ما تریدیه:9 اینان معتقد به وجوب امام هستند وجوب امامت در نظر آنها، از قسم «وجوب بر مردم» (وجوب فقهی) است.
ما تریدیه با اشاعره در این جهت هم عقیدهاند که وجوب امامت از دلایل نقلی فهمیده میشود.
4. وهابیان: این گروه نیز امامت و خلافت را واجب میدانند؛ ولی قائل به وجوب کفایی آن هستند. یکی از آنها در شرح کتاب لعمة الاعتقاد ابن قدامه مقدسی چنین مینویسد:
«الخلافة منصب کبیر و مسؤولیة عظیمة و هی تولّی تدبیر امور المسلمین بحیث یکون هو المسؤول الاوّل فی ذلک. و هی فرض کفایة، لأنّ امور الناس لاتقوم الّا بها»؛خلافت منصبی بزرگ و مسؤولیتی عظیم است و آن عبارت است از عهدهدار شدن تدبیر امور مسلمانان به گونهای که وی (خلیفه و والی) مسؤول نخستین در این باره به شمار میرود. خلافت واجب کفایی است، زیرا امور مردم، بدون آن قوام نخواهد یافت.
پس فرقههای شیعه و سنی، به ضرورت وجوب یا وجوب امام معتقدند و در این مورد اتفاق نظر دارند. هرچند در برخی مسایل نظیر اینکه این وجوب کلامی(وجوب بر خدا) است یا وجوب فقهی (وجوب بر مردم) اختلاف نظر دارند.