سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با درد خود بساز چندانکه با تو بسازد . [نهج البلاغه]

وبلاگ گروهی شیعه شناسی


 

فصل چهارم: خلقت آدم و برگزیدگی او

آیه 59 از سوره آل عمران چنین است:

ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون (همانا مثل عیسی ـ مثل یا چگونگی خلقت عیسی ـ نزد خدا، مثل آدم است که او را از خاک آفرید، سپس او را گفت باش (انسان کامل باشد)، پس همانطور گردید).

چون در هر تمثیل و یا تشبیه قطعاً وجوه مشترک و مشابهی بین طرفین تمثیل وجود دارد، معرفی هر طرف موجب شناسانیدن طرف دیگر می گردد. در آیه فوق، عیسی و آدم علیمهاالسلام مورد تمثیل قرار گرفته اند، پس اگر در سوابق نسلی و زندگی حضرت عیسی که در قرآن اشاراتی وجود دارد مطالعه ای بنماییم، نتیجه حاصل و یا نظیر آن را برای خلقت آدم و اوایل زندگی آدم نیز می توانیم تطبیق دهیم.

قرآن درباره انساب  و ولادت هیچیک از پیمبران، و حتی فرستادگان اولوالعزم[1] به مانند عیسی بن مریم علیهماالسلام گفتگو نکرده است و مسلماً این تفصیل برای رفع ابهام و سوابق نسلی مسیح(ع) مطالعه ای در آیات مربوط در قرآن بنماییم و این سوابق را در دید خودمان روشنتر سازم مسلماً در مقدمات و زمینه سازیها برای برگزیدگی آدم(ع) بصیرت بیشتر خواهیم داشت.

بر طبق آنچه از تفاسیر و اخبار راجع به شان نزول آیه 59 از سوره آل عمران دریافت می شود، این است که آیه مزبور، در جواب دسته ای از مسیحیان افراطی (مسیحیان نجران) می باشد که پس از توضیحات روشن وصریح قرآن درباره انساب و حیات عیسی بن مریم، معذالک بی پدر به دنیا آمدن او را باور نکرده و به عقیده کفرآمیز خویش باقی مانده و برای اومقام الهی قائل بودند.

مسیحیان به مانند یهودیان از نظر مندرجات عهد عتیق (تورات) اعتقاد به برگزیدگی آدم داشتند و او را مخلوق خدا می شناختند و دیگر او را به مثل عیسی(ع) (البته در تصور نادرست خویش نسبت به مسیح) پسر خدا نمی گفتند. از این جهت بوده است که در آیه 59 مسئله مسیح به خلقت آدم تشبیه وتمثیل گردیده تا خلقت او را بی نظیر و غیرممکن ندانند و عقید شرک آمیز و بستگی به مقام الهی درباره وی اختیار ننمایند.

از طرف دیگر باید متوجه بود که این تمثیل در بیان الهی صورت گرفته است، نه در کلام انسانی، تا احتمال هزل و یا کمی عمق درباره آن داده شود و همانطور که از آیات مقدم بر آیه تمثیل دریافت می شود، وجوه شباهت آن دو برگزیده، از نظر ولادت و سوابق نسلی آنان بوده است که موجب این تمثیل گردیده است. و اگر منظور قران موارد دیگر از زندگی مسیح بن مریم بود، تمثیل وی را به یکی از پیغمبران دیگر نظیر موسی و یعقوب و ابراهیم علیهم السلام می فرمود که عیسویان نیز بمانند یهودیان عقیده واحترام نسبت به آنان داشتند، همچنین از زمان مسیح فاصله چندان نداشته و به ذهن نزدیکتر بودند!

وقتی برای ولادت مسیح بن مریم، بر طبق حکمت پروردگار، و به تصریح قرآن آماده سازیهای نسلی پرتفصیلی انجام شده باشد، موجبی ندارد که همین سنت الهی را درباره آدم که خلقت او مورد تمثیل با مسیح(ع) قرار گرفته است، تطبیق ندهیم و چنین استنباط را درباره آفرینش آدم نداشته باشیم؟

آدم صفی مبدا بصیرت انسانی است و برگزیدگی او از بزرگترین وقایع آفرینش کائنات و منشا تکوین علم و اختیار در نهاد بشر است. چنین پدیده عظمی، قطعاً بدون زمینه سازیهای لازم برای ایجاد استعداد در جسم بشری آدم از جانب پروردگار حکیم صورت نگرفته است.

تقدیر خلیفه اللهی انسان در زمین، و علم آموزی آدم(ع) که نتیج? آن ایجاد اندیشه و اختیار در آدم و بنی آدم است و همچنین موجبات تکامل فکری نوع انسان، به نحو روشن در آیات 30 تا 38 از سوره بقره که در بیان ذیل است، مذکور می باشد:[2]

و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم مالا تعلمون. (و موقعی را ( ـ بیاد آور) که پروردگارت فرشتگان را گفت که من در زمین قرار دهنده جانشینی هستم گفتند (ملائک گفتند) آیا کسی را در آن (زمین) قرار می دهی که فساد می کند و خونها می ریزد؟ در حالی که ما خود تو را به ستایش تسبیح می کنیم و نیز تو را تقدیس می نماییم. اوگفت (خدا گفت) من چیزهایی را می دانم که شما نمی دانید) آیه 30.

و علم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکه فقال انبوونی باسماء هولاء ان کنتم صادقین (و او ـ خداوند ـ همه نامها را به آدم آموخت و سپس آن نامها را بر فرشتگان عرضه نمود پس ـ ایشان را ـ گفت اگر راست می گویید ـ حقایق ـ این اسامی را به من خبر دهید. ) آیه 31.

قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم. (گفتند (فرشتگان گفتند) ای کسی که (ای خدایی که) از هر نقص منزه و پاک هستی، برای ما علمی جز آنچه تو ما را آموخته ای، نیست. همانا تو خودت دانا و حکیم هستی ) آیه 32.

قال یا آدم انبئهم باسمائهم فلما انباهم باسمائهم قال الم اقل لکم انی اعلم غیب السموات و الارض و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون (فرمود (خدا فرمود) ای آدم فرشتگان را به (حقایق) نامهایشان خبر ده و چون ملائک را به حقیقت نامهایشان خبر داد، و زمین پنهان است آگاهم و آنچه را که آشکار است و یا پنهان می دارید مطلع هستم )آیه 33.

و اذ قلنا یا آدم اسکن انت و زوجک الجنه و کلا منها رغداً حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین. ( و گفتیم ای آدم تو و زوجه ات در بهشت (مخصوص) ساکن شو و از آنچه می خواهید به راحتی بخورید (استفاده کنید) اما به این درخت نزدیک نشوید. که (در اینصورت) از ستمکاران خواهید بود) آیه 35.

فازلهما الشیطان عنها فاخرجهما مما کانا فیه و قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو ولکم فی الارض مستقر و متاع الی حین. (پس شیطان آنها (آن دو نفر) را لغزانید ( یعنی به آنچه ممنوع بود عمل کردند) پس آنان را از وضعی که داشتند (خیرمطلق) خارج ساخت. پس گفتیم فرود آیید (از مقامی که داشتید) در حالی که بعضی از شما دشمن بعض دیگر باشند و برای شما در زمین تا روز معین، محل زندگی و استفاده خواهد بود) آیه 36.

فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم. (پس آدم کلماتی را از پروردگارش دریافت کرد  پس توبه اش را پذیرفت ـ همانا اوست، بسیار توبه پذیر و مهربان )آیه 37.

قلنا اهبطوا منها جمیعاً فاما یاءتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلاخوف علیهم ولا هم یحزنون. (گفتم (بنابراین چنین مقرر داشتیم آدم و بنی آدم را) که از آن (بهشت) فرود آیید پس هرگاه از جانب من راهنمایی برای شما آید، پس آنانکه راهنمایی من را پیروی کنند برایشان ترس و اندوهی نخواهد بود) آیه 38.

در این معرفی، نکته دقیق این است که خداوند انجام و اراده اش را در «اسم فاعل» بیان فرموده (... جاعل فی الارض خلیفه...) تا شکل حال و استمرار در فعل او محفوظ باشد از این جهت ضمن تلویح زمینه سازیهای لازم و انجام مقدمات، تمامی نوع انسان را مشمول این تقدیر ساخته و هر فرد انسانی را «بالقوه»، مظهر و نماینده ای از خود بر روی زمین معرفی نموده است.

آیه 31 در بیان چگونگی برقراری اصل تقدیر خلیفه اللهی انسان، یعنی آموختن علم به انسان می باشد:

به مضمون این آیه، خداوند علم اسامی را به آدم آموخت. اسم معرف وجود و حقیقت هرچیز و یا هر امر است. پس تعلیم مزبور شامل تمامی معرفتهای مربوط به عالم وجود و بعبارت دیگر علم بطور علی الاطلاق است.

آموزش مزبور همان نفخه ای از روح الهی است که بر جسم سامان یافته آدم(ع) ضمیمه گردید (آیه 29 حجر و آیه 9 سجده) و از آن انسان کاملی پدیدار آمد که با احاطه علمی بر تمامی کائنات، جلوه ای از ذات ربوبی را دارا بود.

در این آیات، فرشتگان که مجازاً مورد خطاب خداوندی می باشند، نمایندگان نیروهای الهی هستند و هر فرشته نماینده یکی از این نیروها است و علم او در حدود امری است که نمایندگی آن را دارد. به همین جهت وقتی ملائک احاطه علمی آدم را در حد تجلی علم خداوندی دیدند، به امر پروردگار او را سجده کردند. (آیات 33 و 34 از سوره بقره ـ آیه 11 اعراف و آیات دیگر از سوره های حجر و سجده).

فرشتگان وجود مادی ندارند و چون نیروهایی از علم و یا قدرت الهی هستند بنابراین، خود مظهر خیر مطلق اند و درآنها تغییر و یا شر و فساد راه ندارد. اما انسان جسماً   مادی است و تحولات مادی و حیاتی در او موثراست و خصوصاً پس از دریافت علم تحت تاثیر اندیشه و تحریک احساسات و عواطف نیز قرار گرفته است.

این تاثیرات و تحریکات، اغلب و به طور متفاوت، انسان را از حال اعتدال خارج می کند و قهراً اختلاف تشخیص و عمل در افراد انسانی پدید می آورد که نتیجه آن اختلاف فکر و عدوات با یکدیگر (آیه 24 اعراف، آیه 123 طه و...) و یا، طبق پیش بینی فرشتگان در آیه 30 بقره منجر به فساد و خونریزی انسانها بر روی زمین می گردد.

پروردگار مکرر در قرآن علاج و نجات از چنین نتایج فسادانگیز در خلقت انسان را، ایمان به حق و عمل صالح ذکر فرموده و از جمله این راهنماییها، مضمون سوره عصر وآیات 4 تا 6 از سوره «تین» است که در بیان ذیل می باشد:

سوره عصر:

والعصر ان الانسان لفی خسر، الاالذین آمنوا و عملواالصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. (سوگند به عصر و زمان همانا انسان در زیانکاری است. مگر آنان که ایمان آوردند و کار نیکو انجام دادند و خصوصاً سفارش ادای حق را کردن و سفارش به شکیبایی نمودند).

از سوره طین:

لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم (همانا انسان را درنیکوترین نهاد و برپایی آفریدیم ـ یا بهترین وجه برپا داشتیم ) آیه 4.

ثم رردناه اسفل سافلین (سپس او را به پایین ترین درجات برگرداندیم )آیه5.

الا الذین آمنواو عملوالصالحات فلهم اجر غیرممنون (مگر آنانکه ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند پس برای آنان پاداشی بی منت و همیشگی خواهد بود) آیه 6.

آدم با دریافت علم خداوندی، حالت ملکوتی یافت یعنی مظهری از خیر مطلقو اعتدال محض گردید. سکونت او در این حال، به بیان قرآن (آیه35) در «بهشت مخصوص» (الجنه) قرار گرفت و شرایط زندگی اش در این محل، به نحوی که در آیات 118 و 119 سوره طه در این بیان است:

ان لک الا تجوع فیها و لا تعری( همانا برای توست که در آنجا نه گرسنه شوی و نه برهنه گردی).

و انک لا تطموا فیها ولا تضحی ( و همانا تو در آنجا نه تشنه می شوی و نه در گرمای آفتاب قرار می گیری).

سکونت آدم در بهشت، مانع از بروز آثار طبیعت مادی و تاثیرپذیری وجود او از تحریکات نفسانی و خارجی نگردید. درهمان بهشت، بر اثر اغوای شیطان و زیاده خواهی مرتکب عملی شد که از جانب خداوند نهی شده بود و با این عمل ازمقام ملکوتی که فقط مقام خیر و صواب است، خارج گردید.

تقدیر الهی درباره انسان، از ابتدا، این بوده است که او را جانشین خود بر روی زمین سازد. این اراده خداوند با علم به طبیعت مادی انسان ونیروی فکری و مختار بودن او و تاثیری که تحریکات نفسانی و خارجی در فکر و عمل وی دارد، اتخاذ فرموده است و آدم که سرسلسله انسانهاست از چنین تقدیر خارج نمی باشد.

اینکه قرآن در حالت ملکوتی آدم و سکونت او را در «بهشت» پس از برگزیدگی وی، به تصریح متذکر است، برای نشان دادن دو حقیقت است: یکی معرفی یک «انسان کامل» یعنی انسان سامان یافته که از نظر روحی و علمی، مظهری از صفات خداوندی است تا به عنوان سرآمد و خلاصه جهان آفرینش، الگو و یاداور هدفداری و ایمان برای تمامی نوع انسان باشد و دیگر ارائه اعتدال و پاکی فطرت انسان است پس از برگزیدگی او، که شایستگی زندگی درملکوت اعلی را داشته ولی تنزل وی از این مقام، به واسطه خطای خود او از دوری و انحراف از راه خیری بوده که خداوند برای او تعیین کرده بود.

این خطا که به تحریک شیطان و پیروی از هوای نفس، در آدم صورت گرفت، منشا خطاها وگناهان بزرگتر در افرادی از اعقاب آدم شد و باعث تنزل آنان تا پایین ترین درجات انسانیت گردید.(مدلول آیه 5 و 6 از سوره طین مذکور درصفحه قبل).

آدم و زوجه اش از اغوائی که شده و عصیانی که نسبت به خداوند کرده بودند احساس شرم نمودند( آیه 22 اعراف و آیه 321 طه) وبه سختی در پشیمانی افتادند. خداوند راه توبه را به آنان نمایانید وسپس توبه آنان را پذیرفت (آیه 37 بقره، آیه 23 اعراف، آیه 122 طه) و استقرار آنان در زمین، که به آن وابسته بودند، تقدیراً فرمان داد (آیه 36 بقره، و آیه 24 اعراف).



[1] ـ پیغمبران دارای کتاب و شریعت.

[2] ـ مدلول این آیات در سوره های دیگر قرآن و مخصوصاً در آیاتی از سوره های «اعراف» و «طه» نیز مذکور است و ما به موقع خود از تصریحات اضافی این آیات نیز برای توضیح مطلب، استفاده خواهیم کرد.



رضی جرگانی ::: جمعه 88/3/29::: ساعت 11:1 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :49031
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : [46]
نویسندگان وبلاگ :
رضی جرگانی (@)[18]

محمود سرافراز (@)[5]


این وبلاگ متعلق به گروهی از دانش پژوهان شیعه شناسی است که درباره شیعه در حول مباحث تاریخی عقیدتی و ... مطالبی را خواهد داشت
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<