سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گدا فرستاده خداست ، کسى که او را محروم دارد خدا را محروم داشته ، و آن که بدو بخشد خدا را سپاس و حرمت گذاشته . [نهج البلاغه]

وبلاگ گروهی شیعه شناسی


 

با این ملاحظات است که آیه دوم از سوره شریفه علق را چنین می توان معنی نمود:

(خداوند) انسان را از مجموعه ای از بستگیها آفرید.

نخستین تحولات نطفه و نمو جنینی که در تخم هرحیوان و یا درون رحم مادر (قرار مکین) صورت می گیرد، در اصطلاح قرآن «علقه» نامیده شده است و این نام در چهار آیه از قرآن[1] در بیان متفاوت و یادآوری گردیده است.

در بیشتر تفسیرها و کتابهای لغت[2]کلمه «علق» را جمع کلمه «علقه» ذکر نموده اند، بنابراین تعریفی را که فوقاً درباره «علق» متذکر شدیم شامل کلمه «علقه» هم می گردد و معنی «بستگیها» درباره این کلمه نیز تعمیم می یابد.

تمامی «بستگیها» که به نحو مزبور و بالقوه در نطفه وجود دارد.[3]در مرحله «علقه» جنینی به نحو کلی مقدمه ظهور پیدا می کند تا برای تکمیل سازمان جسمی و حیاتی و نفسانی فرد جدیدالولاده در مراحل جنینی بعد آماده باشد.

علقه مهمترین مراحل تحولات جنینی در بیان قرآن است به طوری که در سوره «قیامه» از مراحل جنینی انسان بعد از نطفه فقط از علقه یاد شده[4]و نیز در سوره «علق»، فقط از «علق» که اسم جمع و شکل کلی از «علقه» است نام برده شده و حتی از نطفه هم ذکری نشده است.

جنین در حال نمو، بعد از مرحله علقه، به سرعت تغییر شکل می دهد و به شکلهای گوناگون در می آید. این مرحله از نمو جنین، در بیان قرآن «مضغه» نامیده شده که در دو آیه از قرآن (آیه 5 از سوره حج و آیه 14 از سوره مومنون) هم از آن ذکری به میان آمده است.

«مضغه» از ریشه «مضغ» (جویدن) است و این نامگذاری شاید از جهت تمثیل و تشابهی است، که جنین با یک قطعه غذای جویده شده در دهان پیدا می کند. این جویدگی هرچه بیشتر شود و آمیختگی آن با بزاق و ترکیبات بزاق بیشتر گردد، وضع و شکل تازه ای را به طعام جویده می دهد.

3ـ قسمتی از آیه 5 از سوره حج که در ذکر سابقه خلقت انسان است و مبین همین مرحله «مضغه» ازنمو جنینی می باشد، چنین است:

فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم من مضغه مخلقه و غیر مخلقه لنبین لم... (... پس همانا شما را از خاکف سپس از «نطفه»، سپس از «علقه» و سپس از «مضغه» با خلقت تام و آفرینش ناتمام، آفریدیم تا (حقایق را) برای شما بیان کرده باشم...)

در این بیان مرحله «مضغه» از نمو جنینی انسان را در وصفهای «مخلقه» (خلقت تام) و غیر مخلقه (آفرینش ناتمام) توصیف فرموده و این تعریف در این مفهوم است که مجموعه جسمی «مضغه» پیوسته در تحول و تغییر می باشد؛ در این تحولات، اجزائی از جسم کوچک و متحول «مضغه» تدریجاً حذف می شوند و اجزاء دیگری که منتهی به آفرینش فرد و نوزاد کامل الاعضاء انسانی می گردد، باقی می مانند.

با توضیح مختصری که از نظر علمی حیاتی در ذیل همین صفحه اشاره می کنم، حکمت الهی در تحولات جینی و مفهوم کلام ربانی در تغییرات مضغه، مذکور در آیه 5 از سوره حج را شاید بهتر بتوانیم دریافت کنیم.[5]

4ـ آیه دوم از سوره «دهر» که در بیان ذیل است، مفهوماً متذکر پیوستگی خلقت انسان و سایر موجودات می باشد.

انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعاً بصیراً (همانان ما انسان را از نطفه «بسیار مخلوط» آفریدیم، او را (انسان) مورد آزمایش قرار دادیم و سپس او شنوا و بینا ـ دارای تشخیص و اختیار ـ ساختیم).

بحث اصلی در این آیه مربوط به کلمه «امشاج» است که در صفت نطفه انسانی قرار گرفته است. «امشاج» کلمه جمع است و مفرد آن را مشج (به فتح اول و دوم و یا به فتح اول و کسر دوم) و یا مشیج[6]گفته اند.

مشج و یا مشیج به معنی مخلوط است و بنابراین «امشاج» معنی مخلوطها و یا بسیار اختلاط یافته را می دهد.

در تفسیرها «نطفه» مذکور در این آیه را نطفه یک فردگفته اند و «امشاج» را اختلاط تولیدی مرد و زن یعنی اسپرم مرد و تخمک زن، تعبیر کرده اند که تشکیل نطفه را در درون رحم مادر می دهد. چنین تفسیر برای کلمه «امشاج» کافی و درست به نظر نمی رسد زیرا:

1) اگر مقصود آمیزش و اختلاط دو مولد پدر و مادر بود، لزومی برای بکار بردن کلمه «امشاج» که لفظ جمع و جمع مجموع است نمی بود و کلمه مفرد آن، مقصود را حاصل می کرد.

استعمال صفت «امشاج» برای نطفه معلوم می دارد که در تشکیل «نطفه» نه فقط مولدهای جسمانی والدین موثر است بلکه اکتسابات روحی و اخلاقی و شرایط طبیعی و اجرائی زندگی پدر و مادر نیز بی تاثیر نمی باشد.

در طرف دیگر به استناد آیات متعدد قرآن و از جمله آیاتی از سوره های مومنون و علق که در همین فصل از کتاب مورد بحث واقع گردید، قرآن، نطفه هر فرد را نموداری از کلیه سوابق نسلی و صفات طبیعی ارثی فرد با سایر موجودات معرفی نموده است. بنابراین کلمه جمع و مجموع «امشاج» نه فقط توصیفی از مولدهای جسمی والدین موجد نطفه واکتسابات روحی واخلاقی آنان را دارد، بلکه نطفه هر فرد حاکی از تمامی سوابق نسلی و میراث طبیعی سایر موجودات نیز می باشد، موجوداتی که فرد منظور در ارتباط نسلی با آنها بوده است.

2) کلمه انسان مذکور در ابتدای آیه 2 از سوره هر اسم عام است و شامل تمامی افراد انسانی می گردد. مضافاً به آنکه الف و لام استغراق که در ابتدای کلمه مزبور است، عام بودن نام انسان را تایید و تکمیل می نماید و حتی شامل اولین انسان یا اولین بشر نیز می گردد.

تصریح صفت امشاج برای نطفه اولین بشر، در حالیکه چنین فرد سابقه نسلی با انسان یا بشر دیگر ندارد، جز در بیان پیوستگی خلقت او با سایر زندگان نطفه دار نخواهد بود و از اینجا است که می گوییم آیه دوم از سوره «دهر» را نیز باید در بیان پیوستگی نسلی انسان و سایر موجودات دانست.

5ـ آیه 54 سوره فرقان از نظر تناسب موضوع، شایان توجه بسیار است. آیه مزبور در این بیان است:

و هوالذی خلق من الماء بشراً فجعله نسباً و صهراً و کان ربک قدیراً (واو ـ خداـ آن کسی است که از آب، بشری خلق نمود پس او را منسوب و وابسته قرار داد و همیشه پروردگارت با قدرت و توانا بوده است).

موارد بحث در این آهی از این قرار است:

1) راجع به دو کلمه «نسب» و «صهر»:

«نسب» پیوستگی نسلی به وسیله پدر است مانند نسبت میان پسر و پدر. این نسبت ممکن است طولانی باشد مانند نسبت میان پدر و فرزند و یا ممکن است عرض باشد مانند بستگی با خواهر و یا خواهر و یا خواهرزاده و عموزاده.

«صهر» نسبت و خویشی سببی است که بوسیله ازدواج حاصل می شود مانند داماد دختری و یا داماد خواهری و مانند آنها.

2) راجع به کلمه بشر:

چنانکه در مقدمه کتاب گفته شد کلمه بشر یکی ازاسامی مترادف انسان در قرآن است و در موقعی استعمال شده که جسم وهیکل انسانی مورد نظر بوده است.

کلمه بشر در آیه 54 به طور نامشخص و نکره بکار برده شده است و بنابراین شمول آن زیاد است و تمامی افراد بشر و حتی اولین بشر را نیز شامل می گردد.

همه افراد بشر در هر دوره و زمان اعقاب و بستگان یکدیگراند اما اولین بشر که خلقت یافت، نسب و صهر کیست؟ و یا باکی چنین نسبتها را داشته است؟ ـ با خاک و گل که بستگی سببی و نسبی حاصل نمی شود. چنین بستگی جز با موجودات نطفه دار، که امکان تولید در بین آنها فراهم است، نمی تواند صورت گیرد و این جز در تایید بستگی جسمی انسان با سایر موجودات زنده نمی باشد.

استعمال کلمه بشر در کلام حکمت آمیز آیه، مخصوصاً برای تفهیم و تاکید بستگی جسمی انسان و سایر موجودات است نه بستگی مراتب معنوی او زیرا چنین مراتب، با توجه به بحثهایی که در گذشته نموده ایم، فرع علم و اندیشه ای است که عطای خاص الهی به انسان و در تکمیل آفرینش او می باشد و هیچ ریشه و سابقه ای در سایر موجودات ندارد.

تذکر و تذکار فوق، اصل اصیل و ناگفته ای در خلقت تکاملی انسان است که از نظر اهمیت و لزوم توجه به آن، باز هم، به موقع، درباره آن بحث خواهیم نمود.

3) راجع به کلمه «الماء»:

کلمه «الماء» مذکور در آیه مورد بحث دارای الف و لام تعریف است بنابراین مبین آب معروف وشناخته شده ای است که در آفرینش بشر بکار رفته است. و این همان آب معمولی و طبیعی می باشد که برای عموم شناخته شده است.

آفرینش انسان از «آب» برای نخستین بار در بیان قرآن آمده است زیرا در تصریح آیات دیگر که در بعضی از آنها تاکنون بحث کرده ایم، شروع خلقت انسان را از گل (طین) و با اوصاف متفاوت[7]متذکر شده است.

در آیه منظور از سوره فرقان خلقت بشر از آب بیان شده است و بنابراین آب را، در بنیان آفرینش «جسم انسانی» ذکر فرموده است.

6ـ از طرف دیگر در قسمتی از آیه 30 از سوره انبیاء که در این بیان است:

... و جعلنا من الماء کل شی حی... (خداوند آب را مبنای وجود هر موجود زنده ای قرار داده است).

تماممی آیه 30 از سوره انبیاء در این بیان است:

اولم یرالذین کفروا ان السموات و الارض کانتا رتقاً ففتقنا هما و جعلنا من الماء کل شئ حی افلا یومنون. (آیا آنانکه کفر ورزیدند، ندیدند که آسمانها و زمین نخست بسته بودند سپس ماآنها را ازهم شکافتیم و بینای وجود هر موجود زنده ای از آب قرار دادیم آیا پس از این (باز) ایمان نمی آورند).

یکی بودن مدلول آیه 54 از سوره فرقان که در آن آفرینش بشر را از آب ذکر فرموده و قسمتی از آیه 30 از سوره انبیاء که اساس وجود تمامی موجودات زنده ( به طریق اولی انسان) بر آب نهاده شده است، به خوبی می رساند که انسان و تمامی سلسله موجودات، آفرینش واحد دارند و طرف دیگر چون مظاهر اصلی حیات و مخصوصاً مسئله تناسل در انسان و در تمامی موجودات زنده یکی است و نیز در جسم انسانی بسیاری از صفات طبیعی سایر موجودات ظهور و بروز دارد، نتیجه منطقی و عقلی از مضمون و مدلول دو آیه مورد بحث، تحصیل می شود جز در تایید وحدت خلقت و پیوستگی جسمی انسان با سایر موجودات نمی باشد.[8]



[1] ـ آیه 14 از سوره مومنون ـ آیه 5 از سوره حج ـ آیه 69از سوره مومن و آیه 38 از سوره قیامه.

[2] ـ تفسیر جمع الحوائج و به نقل از تفاسیر دیگر  ـ کتابهای لغت: المنجد ـ لغت نامه دهخدا.

[3] ـ از نظر زیست شناسی و علم وارثت امروز، بستگیهای نسلی و حیاتی هر فرد از موجودات زنده به عنوان واحدهای ارثی، و به نام مولدها یا ژن ها (Genes) در نطفه همان موجود قرار دارد. این مولدها که بالقوه نمایندگانی از تمامی اتصالات نسلی و کلیه اعمال حیاتی فرد زنده است، در رشته های ذره بینی از نطفه که هنگام تقسیم نطفه کروموزم (chromosome) نامیده می شوند، واقع شده اند.

تعداد کروموزمها در هر نوع از موجودات زنده ثابت است و هر تعداد از آنها مخصوص یک نوع از موجود زنده می باشد. در ابتدای نمو جنینی و تقسیم نطفه، کروموزمها طوری تقسیم می شوند که تمامی مولدهای موجود در آن به دو نصف شوند، و یک نصف از آنها به فرد جدید منتقل می گردد تا تمامی صفات ارثی والدین را به مولود جدید منتقل می سازد. از این جهت است که فرد جدید کلیه صفات طبیعی و نسلی والدین و نوع وابسته خود را دارا می شود.

[4] ـ در سوره «قیامه» نام نطفه و علقه در دو آیه جدا و متوالی، به متن ذیل، ذکر گردیده است:

آیه 37: الم یک نطفه من منی یمنی (آیا او (انسان) نطفه ای از منی نبوده که ریخته می شود؟).

آیه 38: ثم کان علقه فخلق فسوی (سپس او علقه ای گردید و سپس او ار بیافرید و سپس بیاراست).

[5] ـ در علوم زیستی، با تحقیق وسیعی که در زمینه جنین شناسی و علم و راثت و ژنتیک، تاکنون صورت گرفته است، معلوم داشته اند که در تحولات جنینی هر فرد، اغلب صفات طبیعی مخصوصی ظهور می کند که از آن صفات در فرد کامل الاعضاء و پس از تولد آن، چیزی نمایان نیست. این صفات جنینی که بعداً مفقود شده، مخصوص انواعی از موجودات زنده است که از نظر ساختمانی عضوی ساده تربوده و خلقت قدیمتر از فرد مورد نظر داشته اند و وجود آن صفات در جنین فرد مورد بحث، نشانه ای از ارتباط نسلی آن با انواع ساده تر مذکور است، که به عنوان میراث طبیعی در این فرد مورد بحث، نشانه ای از ارتباط نسلی آن با انواع ساده تر مذکور است، که به عنوان میراث طبیعی در این فرد باقیمانده و در احوال جنینی آن بروز نموده است.

از مجموع ملاحظات و تجارب متعدد که در زمینه فوق به عمل آمده است، اصل کلی و طبیعی ذیل را که یکی از قوانین وراثت طبیعی در زبان علمی امروز است بیان داشته که:

«مراحل جنینی هر فرد، معرف بستگی و اتصال نسلی آن فرد با انواع دیگر از موجودات زنده می باشد که در ارتباط نسلی با آن فرد بوده اند». (L, ontogenie rapplle la phylogenie)

[6] ـ تفسیر المیزان، لغت نامه دهخدا، به نقل از «اقرب الموارد».

[7] ـ اوصاف مختلفی که راجع به کلمه طین در آیات جداگانه قرآن ذکر شده از این قرار است: سلاله من طین صلصال ـ طین لازب ـ حماء مسنون و حتی اسم بدون صفت «تراب».

[8] ـ نتایج حاصل از بررسی های دقیق جنین شناسی نیز تایید و تفسیر علمی از کلام اعلای الهی در آیات سوره فرقان و انبیاء می باشد:

امروزه با تجارب علمی دریافته اند که در نطفه (یا سلول تخم) به هنگام تقسیم برای تشکیل جنین، تغییرات فیزیکی و شیمیایی عمیق و شگفت انگیزی در ساختمان ژنها (مولدهای ارثی) روی می دهد و این تحولات شگرف وقتی صورت می گیرد که پرتوپلاسم سلول تخم، به مقدار معین آبدار باشد و اگر این آب از حد معین نقصان یابد آثار حیاتی سلول کاملاً متوقف شده و نیروی تقسیم و تولید از نطفه سلب می گردد.



رضی جرگانی ::: جمعه 88/3/29::: ساعت 10:57 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :49028
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : [46]
نویسندگان وبلاگ :
رضی جرگانی (@)[18]

محمود سرافراز (@)[5]


این وبلاگ متعلق به گروهی از دانش پژوهان شیعه شناسی است که درباره شیعه در حول مباحث تاریخی عقیدتی و ... مطالبی را خواهد داشت
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<